تو همان جرعه ی ابی که نشد وقت سحر
بزنم لب به تو و زود اذان ر ا گفتن
خنده ی بیگانگان دیدم نگفتم درد دل
آشنایا با تو گویم گریه دارد حال من...!
دل به دل دادن ، همان دلبستگی است
عشق چیزی نیست که از یادم رود
روزی از سر آید و از پا رود
باید عاشق بود تا عشقت دهند
عشق تو بینند ، سپس مهرت دهنـد
عشق محدود زمان و وقت نیست
عاشقی کار دل سرسخت نیست !
گاهي
دلت بهانه هايي مي گيرد که خودت انگشت به دهان مي ماني...!!
گاهي دلتنگي هايي داري که فقط بايد
فريادشان بزني اما سکوت مي کني ...
گاهي..!!
پشيماني از کرده و ناکرده ات...
گاهي دلت
نمي خواهد ديروز را به ياد بياوري انگيزه اي براي
فردا نداري و حال هم که...
گاهي فقط دلت
ميخواهد زانو هايت را تنگ در آغوش بگيري وگوشه اي
گوشه ترين گوشه اي...! که مي شناسي بنشيني و"فقط"
نگاه کني...
گاهي چقدر دلت براي يک خيال راحت
تنگ مي شود...