![](http://anwarshah.loxblog.com/upload/a/anwarshah/image/images(30).jpg)
تو خودت میدانی که جلوه گاه عشق منی
بیا ای معشوق زیبای من، دل من بدجور سودای تو دارد
بیا ای همدم من، بیا ای غمخوار من
بیا
بیا
بیا
میان دره های مه گرفته
دعوتت میکنم به صرف پنج شنبه ای پاییزی
کنار نت های خاموش عصرگاهی
یادت نرود بانو!
سیگار را با خودت بیاوری، به قدر کفایت
اینجا برای غصه خوردن
برای گریه های طولانی
وقت بسیار است
میان هجمه دود گرفته عاشقی ها
از ریه هایت کمک بگیر
هوای دوست داشتن سخت سربی است
از ما گفتن بود رفیق
ای کاش زبان نگاهم را می دانستی
و با این همه سکوت
مرا به خاموشی متهم نمی کردی
کاش می دانستی من همیشه
با زبان چشمانم با تو سخن می گویم
چشمانی که از ندیدنت
سیل ها دارند برای جاری ساختن
سخن ها دارند برای گفتن
غزل ها دارند برای از تو سرودن و
عشق ها دارند برای از تو فریاد کردن
کاش می دانستی که من تو را
دوست دارم
کاش می دانستی...!